سید کمیل طیبی*
به طور کلی، دموکراتها بیشتر به اقتصاد داخلی آمریکا توجه دارند و دروننگر هستند. در مقابل، برای جمهوریخواهان رشد اقتصادی ملاک است و قصد دارند این رشد را از بیرون تامین کنند. به عبارت دیگر، دموکراتها به مسائلی مانند عدالت اقتصادی، کاهش نابرابری درآمدی و دیگر نابرابریها میپردازند. جمهوریخواهان بهدلیل اینکه صاحب شرکتهای بزرگ مانند شرکتهای نفتی هستند، بیشتر به رشد و توسعه اقتصادی توجه دارند. دموکراتها معتقدند که نقش صحیح دولت تنظیم و نظارت بر اقتصاد است. یکی دیگر از اصول آنها توزیع رفاه اقتصادی در میان افراد نیازمند جامعه است. به اعتقاد دموکراتها دولت باید با تامین فرصتهای آموزشی، خدمات پزشکی و رفاه اقتصادی برای شهروندان خود اطمینان پیدا کند که توجه لازم به آنها صورت میگیرد. دموکراتها خواهان افزایش مالیات هستند. به اعتقاد آنها با افزایش مالیات، دولت قادر است خدمات بهتری در اختیار شهروندانش قرار دهد و با توجه به پررنگتر بودن نقش دولت، مردم اقشار متوسط و ضعیف از رفاه بیشتری برخوردار میشوند؛ نگرشی که بنا به اعتقاد برخی مخالفان به دلیل فساد در بدنه دولت در بسیاری مواقع محقق نشده و این قشر متوسط و ضعیف آمریکا بودهاند که علاوه بر پرداخت مالیاتهای سنگین از خدمات مورد انتظارشان محروم ماندند. جمهوریخواهان معتقدند اگرچه دولت وظیفه نظارت بر مسائل اخلاقی را برعهده دارد، اما نباید به مسائل شخصی افراد ورود کند. اصول این حزب بر مسئولیت فردی استوار است و اینکه هر فرد مختار است هر طور میخواهد زندگی کند. به عنوان مثال، جمهوریخواهان معتقدند افراد در ادامه تحصیل و یا استفاده از خدمات بهداشتی آزادند و هر طور که بخواهند، میتوانند درباره این موارد و مسائل این چنینی تصمیمگیری کنند و دولت هیچ دخالتی در این تصمیمگیریها ندارد. فلسفه این حزب در محور قراردادن بازارهای اقتصادی و کمرنگکردن نقش دولت موجب شده از سوی دموکراتها به توجه بیش از حد به مسائل اقتصادی متهم شوند. از سوی دیگر، جمهوریخواهان که معتقد به اقتصاد آزاد هستند، بر این باورند که مالیاتها باید کاهش پیدا کنند و خود افراد برای استفاده از خدمات موردنظر هزینه آن را بپردازند. بهاین ترتیب، افرادی که دارای وضعیت مالی بهتری هستند، قادر خواهند بود از بهترینها بهرهمند شوند و در عین حال مالیات کمی پرداخت کنند. مخالفان این نگرش معتقدند این شیوه موجب افزایش فاصله میان طبقه ضعیف و مرفه میشود. به اعتقاد برخی، جمهوریخواهان در سایه دیدگاه اقتصاد آزاد باعث میشوند فعالان اقتصادی آمریکایی به جای سرمایهگذاری درون کشور و ایجاد شغل برای شهروندان ایالات متحده، تمایل بیشتری به فعالیت و سرمایهگذاری در خارج از کشور داشته باشند، جایی که هزینههای تولید پایین بوده و سود بیشتری را عاید آنها میسازد. دموكراتها از نظر ایدئولوژی سیاسی به لیبرالیسم مدرن باور دارند، طرفدار آزادیهای مدنی در همه زمینهها هستند، طرفدار افزایش خدمات دولتی عمومی بوده و معتقدند دولت باید تا حدی در مسائل كلان اقتصادی دخالت كند تا بتواند به برقراری عدالت اجتماعی كمك كند و معتقدند افرادی كه درآمد بیشتری دارند، باید مالیات بیشتری بپردازند. جمهوریخواهان مشی محافظهكارانه دارند و شدیدا راستگرا هستند. طرفدار مذهب و ارزشهای سنتیاند و آزادیهای مدنی در همه زمینهها را روا نمیدارند. شدیدا معتقد به بازار آزادند و طرفدار كوچكشدن دولت و عدم دخالت آن در اقتصاد هستند و با گرفتن مالیات بیشتر از ثروتمندان مخالفند. به طور كلی، دموكراتها بیش از رقیبشان طرفدار عدالت اجتماعی و افزایش رفاه طبقات محرومتر جامعه هستند. درباره سیاست خارجی نیز دید جمهوریخواهان در مقایسه با دموکراتها تندتر است. به عنوان مثال، جمهوریخواهان به دنبال برخوردهای سخت با تنشهای سیاسی و اقتصادی هستند. همانطور که میبینید، دونالد ترامپ به عنوان یک جمهوریخواه، ادعای پارهکردن توافقنامه هستهای ایران در صورت پیروزی در انتخابات را مطرح کرده است و سعی در حل مشکلات با برخوردهای سخت و تنشزا دارد. همانطور که تجربه نشان داده، دموکراتها موانع، ممنوعیتها و محدودیتهای اقتصادی را با صبر و حوصله پیش میبرند. در مجموع به دلیل اینکه دموکراتها روشهای معقولانهتری به کار میگیرند، معمولا در پایان دوره ریاست جمهوری آنها رونق اقتصادی در آمریکا اتفاق میافتد. وقتی سابقه بحرانهای مالی دورهای را در نظر میگیریم، میبینیم معمولا در دوره ریاست جمهوری یک جمهوریخواه این اتفاق رخ داده است. در مجموع روشهایی که دموکراتها پیش میگیرند، هم رونق اقتصاد و تولید در داخل را به همراه دارد و هم ثبات نسبی در اقتصاد را، بهطوری که نوسانات اقتصادی کمتر میشود. با توجه به اتفاقات اخیر که عملکرد اوباما رونق اقتصادی را به وجود آورد و چند طرح مهم برای بهبود شرایط اقتصادی اجرا کرد، پیشبینی میشود هنوز برگ برنده در اختیار دموکراتهاست. بر این اساس، پیشبینی میشود حزب دموکرات و نماینده آنها خانم کلینتون شانس زیادی برای ریاستجمهوری آمریکا داشته باشد. درباره آینده آمریکا و برخورد با ایران بسیاری از کارشناسان معتقدند روی کار آمدن برخی از روسای جمهور آمریکا به نفع ایران است. جمهوریخواهان سیاستهای اقتصادی و سیاسی مشخصی دارند و در واقع مواضع خصمانه خود را به صورت واضح و شفاف آشکار میکنند. دموکراتها نیز مانند جمهوریخواهان سیاستهای خصمانهای نسبت به ایران دارند و گرچه در مجموع به دلیل آنکه مقداری با صبر و حوصله شرایط را پیش میبرند، اما در نهایت هر دو گروه یک نتیجه میرسند. به هر ترتیب ایران، تکلیف خود را در زمان ریاست جمهوری جمهوریخواهان بهتر میداند تا دموکراتها. در عرصه سیاست خارجی، جمهوریخواهان طرفدار افزایش بودجه نظامی كشور و اقداماتی هستند كه به بزرگتر و قدرتمندتر شدن ارتش بیفزاید. جمهوریخواهان، بهویژه آنهایی كه جزو نومحافظهكاران هستند، معتقدند آمریكا باید در عرصه خارجی سیاستهای تهاجمیای را دنبال كند و با كشورهایی كه مزاحم منافع این كشورند، به شدت برخورد كند. سه رئیس جمهور جمهوریخواه امریكا در سه دهه اخیر، رونالد ریگان، جورج بوش(پدر) و جورج بوش(پسر)، به روشنی نشان دادند كه ایده جمهوریخواهان در سیاست خارجی، تهاجمی و جنگطلبانه است و استفاده از نیروی نظامی و تكیه به زور، در اغلب موارد اولویت اصلی آنها برای رفع موانع، یا برای نیل به رویای دیرین آمریكایی است.
×پژوهشگر مسائل آمریکا و اروپاhttp://bilanjournal.ir